
«قانون مورفی»، ساختهی پرهیاهوی رامبد جوان، فیلمی است که با وعدهی تلفیق ژانرهای کمدی، اکشن و اجتماعی، مخاطبان را به سالنهای سینما کشاند. اما آیا این فیلم توانست به وعدههای خود عمل کند؟ آیا توانست اثری منسجم و یکپارچه را به مخاطبان ارائه دهد؟ یا اینکه در گردابِ تغییر لحنهای ناگهانی و عدم انسجام در روایت، غرق شد؟ در این نقد، تلاش خواهیم کرد تا با نگاهی دقیق و بیطرفانه، به این پرسشها پاسخ دهیم و زوایای مختلف این فیلم پرحاشیه را بررسی کنیم.
آغاز پر تب و تاب و سردرگمی در روایت:
فیلم با یک سکانس طولانی و پرهیجان تعقیب و گریز آغاز میشود. این سکانس، با ریتم تند و استفاده از لوکیشنهای متنوع، نشان از توانایی رامبد جوان در کارگردانی صحنههای اکشن دارد. اما این سکانس، که قرار بود لحن کمدی و پرانرژی فیلم را به مخاطب القا کند، بیشتر به یک نمایش تکنیکی تبدیل شده و نتوانسته است انتظارات مخاطب را برآورده کند.
تغییر لحنهای ناگهانی و عدم انسجام در روایت:
«قانون مورفی» از همان ابتدا، دچار سردرگمی در روایت و تغییر لحنهای ناگهانی میشود. فیلم مدام بین ژانرهای کمدی فانتزی، کمدی اجتماعی و درام اجتماعی در نوسان است و این تغییر لحنهای ناگهانی، باعث سردرگمی مخاطب و عدم ایجاد ارتباط عاطفی با داستان و شخصیتها میشود. به عنوان مثال، بیست دقیقه ابتدایی فیلم که به معرفی مشکلات مالی و گیجی فرخ (امیر جدیدی) اختصاص دارد، هیچ تأثیری بر ادامه داستان ندارد و حذف آن، آسیبی به فیلم نمیزند. همچنین، سکانس جنگل که در آن فرخ و بهمن (امیر جعفری) مورد سرقت قرار میگیرند، با تکگویی طولانی فرخ درباره مشکلات اجتماعی و اقتصادی، لحن کمدی فیلم را به درام اجتماعی تبدیل میکند و این تغییر لحن، با فضای فانتزی سکانس همخوانی ندارد.
بازی بازیگران و تلاش امیر جدیدی:
بازی بازیگران، به ویژه امیر جدیدی، از نقاط قوت فیلم است. جدیدی تلاش کرده است تا با بازی خود، لحنی متفاوت و متناسب با فضای فانتزی فیلم ایجاد کند. اما بازی او در کنار بازیهای کلیشهای سایر بازیگران، ناهمگون به نظر میرسد و باعث ایجاد نوعی ناهماهنگی در فیلم میشود.
جلوههای بصری و سکانسهای جذاب:
«قانون مورفی» از جلوههای بصری جذابی برخوردار است و برخی سکانسهای آن، مانند سکانس تعقیب و گریز ابتدایی و سکانس جنگل، از نظر بصری چشمنواز هستند. اما این سکانسها به تنهایی جذاب هستند و در کلیت فیلم، نتوانستهاند به انسجام و یکپارچگی لازم دست یابند.
نقد و بررسی:
«قانون مورفی» در تلاش برای تلفیق ژانرهای مختلف، به سردرگمی و عدم انسجام دچار شده است.
تغییر لحنهای ناگهانی و عدم انسجام در روایت، از نقاط ضعف اصلی فیلم است.
بازی امیر جدیدی، از نقاط قوت فیلم است.
جلوههای بصری و برخی سکانسهای فیلم، جذاب و چشمنواز هستند.
جمعبندی:
«قانون مورفی»، تجربهای پرتبوتاب و پرهیاهو در سینمای ایران است که با بلندپروازیهای فراوان، نتوانست به انسجام و یکپارچگی لازم دست یابد. این فیلم، همچون آینهای شکسته، تکههایی درخشان از پتانسیلهای سینمایی را به نمایش میگذارد؛ از سکانسهای اکشن نفسگیر تا بازیهای درخشان بازیگران، همگی گواه بر تواناییهای رامبد جوان و تیمش هستند. اما این تکهها، در کنار هم، تصویری نامفهوم و سردرگم را به مخاطب ارائه میدهند. تغییر لحنهای ناگهانی، عدم انسجام در روایت و تلاش برای تلفیق ژانرهای مختلف، «قانون مورفی» را به اثری بلاتکلیف تبدیل کرده است. با این حال، نمیتوان از تلاشهای رامبد جوان برای تجربههای جدید و جسورانه در سینمای ایران چشمپوشی کرد. «قانون مورفی»، اگرچه نتوانست به اوج انتظارات برسد، اما نشان داد که سینمای ایران، همچنان در حال تجربههای نو و متفاوت است.